جدول جو
جدول جو

معنی فرش خاک - جستجوی لغت در جدول جو

فرش خاک
(فَ شِ)
کنایت از زمین است. (آنندراج) (برهان)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(فَ شِ)
کنایت از برف که روی زمین را سفید کرده باشد. (از برهان)
لغت نامه دهخدا
(سَ رِ)
کنایه از بالین. (آنندراج). کنار قبر. کنار گور. سر گور:
چون شمع سر خاک شود سایۀ یارم
پیشانی خورشید شود شمع مزارم.
ملا زمانی هروی (از آنندراج).
به نگاهی دل سرگشتۀ ما را دریاب
به چراغی سر خاک شهدا را دریاب.
صائب.
- سر خاک رفتن، برای فاتحه خواندن بر سر قبر مرده رفتن
لغت نامه دهخدا
(فَ)
موی بی خم وچم و فروهشته وبی حرکت باشد، یعنی مویی که درهم پیچیده و مجعد نباشدهمچو زلفهای عملی زنان. (برهان). مصحف فرخال است. (حاشیۀ برهان چ معین). رجوع به فرخال و فرخار شود
لغت نامه دهخدا
چکمه، خیکی که در آن ترشی می ریختند
فرهنگ گویش مازندرانی